ترس در روابط زناشويي
ترس در روابط زناشويي
آيا ترس از رابطهي زناشويي در آقايان هم مشاهده ميشود ؟
بله، به ندرت اين اتفاق ميافتد ولي متأسفانه ترس از برقراري رابطه وPhobia Intercourse در آقايان هم مشاهده ميشود و کاملاً جنبه رواني دارد بدون اينکه مسئلهي ارگانيک يا آناتومي وجود داشته باشد، مي تواند مشکلاتي در برقراري رابطه ي زناشويي بوجود آورد .
ترس از رابطهي زناشويي در آقايان بيشتر رايج است يا در خانم ها ؟
ترس از رابطهي زناشويي بيشتر با جنسيت زن شناخته ميشود ، به اين دليل که خانمها پذيراي رابطهي زناشويي هستند. گاهي به دلايل فرهنگي والدين به جاي ارائه آموزشهاي لازم به دختران جهت مراقبت از خود، ترساندن را سرلوحه کار خود قرار مي دهند. عقيدهي آنها اين است که با ترساندن ، بچه ها بيشتر مراقب خودشان هستند در حاليکه آموزشِ مراقبت ، متفاوت از ترساندن آنها است . با ترساندن ، فرزندان در آينده دچار مشکل خواهند شد .
گاهي مراقبت از خود (تن) که در دوره کودکي به فرزندان آموزش داده مي شود به شکلي نامناسب و با ترساندن همراه است و در مراحل رشد اين ترس بزرگ و بزرگ تر مي شود و در دوران ازدواج به ترس مرضي تبديل مي شود . ترس مرضي مانع از برقراري رابطهي زناشويي مي شود و براي حل اين مشکل گاهي مراحل درمان طولاني مدتي را بايد طي کنند ، تا رابطهي زناشويي طبيعي بين آنها رخ دهد .
خانمي در سن 22 سالگي با همسر 23 سالهاي ازدواج کرده است . پس از سپري شدن 2 سال و 9 ماه از زندگي مشترک از يکديگر جدا شدند .همسر ايشان از نظر آناتومي مشکلي نداشته ولي قادر به برقراري رابطه زناشويي با وي نبوده است و تمايلي جهت مراجعه به پزشک (اورولوژيست) نداشتند. پس از چند بار مراجعه به روان شناس به دليل عدم بيان درست مشکل به اين نتيجه رسيدند که ايشان يا از برقراري رابطه ي زناشويي مي ترسد و يا چون در خانوادهي بستهاي بزرگ شده و از جنس مخالف به دور بوده است قادر به برقراري رابطه با همسر خود نيست.
اين آقا ميل جنسي را داشته و فقط مرحلهي Intercourse اتفاق نميافتاده است، در حقيقت فقط وارد مرحلهي ارتباط جنسي نميشده است. مرحلهي ارگاسم فقط توسط همسر و به شکل غير Intercourse صورت ميگرفته است. در نتيجه فرضيهي محکم در اين مشکل ترس مرضي از رابطهي زناشويي به صورت مرضي (Phobia Intercourse) خواهد بود.
آيا ترس از رابطه ي جنسي در علم پزشکي تعريف شده است؟
بله ، اين مشکل بيشتر در خانم ها رايج است و گاهي هم در آقايان مشاهده ميشود.اولين مانع ترسِ مرضي، پذيرش اين بيماري است. در مورد ذکر شده، آقا هيچگاه قدرت مواجهه با مشکل را نداشته است . از مسائل رايج در روابط زناشويي ، عدم شهامت لازم براي پذيرش مشکل است. اکثر اوقات مشاهده ميشود که زوجين از هم جدا مي شوند اما تا آخرين لحظه حاضر به پذيرفتن مشکل خود نيستند.
خانم جهت حفظ رابطه و احترام به همسر از بيان مشکل خودداري کردند و همسر نيز به دليل اينکه در خانواده بسته اي پرورش يافته است صحبت در اين خصوص را ناپسند ميپنداشته است.نظر شما درباره ي مورد ذکر شده چيست ؟
اين موضوع بيشتر جنبه ي فرهنگي و خانوادگي دارد . متاسفانه گاهي خانواده ها به دليل اينکه سعي دارند فرزندانشان قبل از سن مناسب وارد مسائل جنسي و زناشويي نشوند به جاي ارائه آموزشهاي مناسب، اقدام به ترساندن فرزندان مينمايند و به مرور يک ترس مرضي در درون آنها نهادينه ميشود. به دلايل فرهنگي اساسا توانايي يک مرد وابسته به توانايي جنسي اوست. در اصطلاح عوام، مرد بودن به توانايي جنسي او اتلاق مي شود ، به همين دليل يک بازداري دروني کامل براي پذيرش مشکل وجود دارد .. اولين و مهم ترين قدم براي حل مشکل ، پذيرش مشکل است .
والدين به فرزندانشان که در مرحله ي شکل گيري هستند بايد آموزش لازم براي مراقبت از خود (تن) را بدهند تا در طي مراحل رشد آنها ، فرزندان آسيب و صدمه نبينند.همچنين آموزش مناسب به آنها داده شود تا در زمان مناسب و شرايط مناسبِ هنجاري و فرهنگي اعتقادي مناسب اين ارتباط رخ دهد، در عين حال اين آموزش اينقدر مناسب باشد تا در وقت مناسب بتوانند با همسرشان ارتباط زناشويي داشته باشند .
يک وجه ديگر قضيه اين است که دختران و پسراني که در مراحل مقدماتي ازدواج (آشنايي ، نامزدي ، عقد کردگي) قرار دارند، و متوجه مشکلي مي شوند خوب است در اين مراحل به حل آن پرداخته شود.
ازدواج شامل چند مرحله است :
• دوره آشنايي : شناخت يکديگر و وجود تناسب
• دورهي محرميت (نامزدي) : دختر و پسر در جايگاه محرمي به هم نزديک مي شوند .
• دورهي عقدکردگي : دورهي آزمايش توانمندي جنسي است . گاهي به دلايل فرهنگي Intercourse کامل صورت نميگيرد که به لحاظ شرع و قانون هيچ مشکلي وجود ندارد، اما از نظر فرهنگي بسياري از خانواده ها اين اتفاق را نمي پذيرند . در اين مرحله ميتوان پي برد که فرد مقابل آيا توانايي جنسي لازم را دارد .اگر در ازدواج، اين مرحله حذف شود ، نمي توان به مشکلات جنسي برد و در نتيجه مشکل حل نشده باقي مانده و درمان نمي شود . حتي در مواردي که افراد مشکل را نميپذيرند و قرار است به جدايي برسند، جدايي در مرحله عقدکردگي عوارض کمتري را براي دو طرف در بر خواهد داشت .
توصيه ميشود مرحلهي عقدکردگي به رسميت شناخته و اجازه داده شود در يک دوره اي دختر و پسر يک رابطهي اگرچه سطحي را با هم تجربه نمايند و بتوانند در صورت بروز مشکل، در جهت درمان اقدام لازم را بعمل آورند.
لطفا توضيحات پاياني را بيان بفرماييد؟
مهم ترين گام براي حل مشکل ، پذيرش آن است و گاهي به دلايل فرهنگي تا آخرين لحظه افراد زندگي خود را از دست مي دهند اما مشکل را نمي پذيرند. . در موضوع مطرح شده، نکتهي حائز اهميت انتقال ترس به partner جنسي است. زمانيکه فرد دچار ترس است بي اختيار ترس را به همسر خود نيز منتقل مي کند .
در افراد مختلف گاهي Phobia Intercourse از مرد به زن يا از زن به مرد منتقل مي شود ؛ يعني طرف مقابل آنقدر با برقراري رابطه زناشويي با ترس برخورد مي کند که همسر او نيز به تدريج فکر ميکند که اين مسئله مي تواند بسيار خطرناک باشد .گاهي در طول زمان ديده ميشود که خانم و يا آقايي يک سال به دليل ترس مقاومت کرده و اجازهي اين کار را نمي دهند، در نتيجه به تدريج اين ترس به طرف مقابل نيز منتقل خواهد شد و خواهد پنداشت که شايد اين عمل مشکلي را بوجود خواهد آورد.